پاسخ به این سوال مستلزم دانستن این مطلب است که شما فقط اندکی از خود شناخت داشته باشید و به تحقیق از خود بپردازید.
خداوند در قران کریم برای انسان ارزش و اعتبار بسیار زیادی قائل شده تا جایی که او را به اشرف و یا سرامد همه مخلوقات معرفی می کند.
به هر ترتیب خداوند موجودی به نام «انسان» را در صدر همه موجودات قرار داده و این امتیاز با توجه به نوع خلقت او و چگونه بودن او و همچنین دارا بودن یکسری مواهب نسبت به دیگر موجودات غیر قابل انکار است.
اگر به هرآنچه را که محصول فکر و دست انسان است! توجه کنیم خواهیم دید که یک برنامه یا کاتالوگ همراه آنچه که ساخته اند وجود دارد که مبین خصوصیات و مشخصات و چگونگی استفاده از آن است.
به طور مثال اگر شما یک گوشی تلفن همراه بخرید یک دفترچه ای نیز همراه آن خواهد بود که به شما در استفاده هرچه بهتر و درست تر آن کمک خواهد کرد و مهم تر از همه اینکه توجه به آنچه که از طرف سازنده آن مطرح شده است باعث سلامت و طول عمر دستگاه مورد نظر می شود.
حال چطور می شود انتظار داشته باشیم موجودی بنام «انسان»که خداوند ارزش والایی برای او در نظر گرفته کاتالوگ یا برنامه زندگی یا بهتر بگویم راهنمای زندگی نداشته باشد بنابراین مراد از دین همان برنامه یا راهنما یا کاتالوگ انسان برای هرچه بهتر زندگی کردن و مهم تر از همه درست زندگی کردن است، لزوم توجه بدان مسیر کمال و خوشبختی را هموار خواهد کرد.
اما نکته ای که نمی توان به سادگی از آن گذشت«انسان» است. اینکه خداوند انسان را اشرف مخلوقات آفرید بدین معنا نیست که همه ما اشرف باشیم و بالاتر از دیگر موجودات قرار داشته باشیم در حالی که برخی کار ها و رفتارهایی که از برخی ها سر می زند و جنایتهایی که انجام می دهند در توان هیچ موجود زنده ای نیز نیست.!!!
نه. براستی تفاوت است میان انسان و آنچه که ما هستیم، همه بشرند ولی همه انسان نیستند، همه زنده اند ولی همه زندگی نمی کنند.
دکتر شریعتی می فرماید بشر یک بودن است در حالی که انسان یک شدن است.(انسان بی خود ص132)
آنچه مهم است شدن است نه بودن! و آنچه که بشر را در شدن کمک می کند دین یا همان برنامه زندگی است.
حال نوبت به پاسخ سوال اولیه است که چرا اسلام؟
در صنعت و یا هر علوم دیگر نسخه یا ورژن یا نظریه نهایی آن در هر موضوعی کاملترین است و پاسخگوی بیشتر نیازهای مصرف کننده اش می باشد.
در عرصه دین نیز اسلام به عنوان ورژن نهایی برنامه زندگی از سوی خدا معرفی شده و هیچ اجباری در پذیرش آن نیست و هر کس می تواند از آن استفاده ببرد و برای یک قوم یا یک منطقه خاصی هم نیست بلکه برای تمام انسانهاست.
و این بدان معنا نیست که دین های دیگر که هر کدام اسم خاصی دارند جدا از دین اسلام و بی ارتباط با سیاست کلی خداوند باشد در واقع دین از اول تا آخر یکی بوده و این بسته به رسالت هر پیامبر در هر قوم به طور تدریجی تکامل یافته و تا به نسخه آخر که اسلام است ختم شده است.
از آنجاییکه آدما همیشه به طور فطری به دنبال کاملترین و بهترین ها بوده و هستند و عقل و منطق هم حکم می کند که بین خوب وخوبتر، خوب تر را انتخاب نماییم تکلیف ما مشخص می شود.
اما در پاسخ به سوال دوم باید عرض کنم که این قوانین یک عده قوانین و اصول کلی هستند که هیچگاه با تغیر زمان تغیر ماهیت نمی دهند مثلاً دزدی،تجاوز به ناموس دیگران، قتل و ... هیچگاه جز اعمال پسندیده نبوده اند و همین طور درستی و درستکاری و کمک به هم نوع، دفاع از وطن و ناموس نیز هیچ وقت نکوهیده نبوده است.
بنابراین احکام و قوانین اصلی آن همیشگی و دایمی هستند و امکان ندارد حتی تا ابد تغیر ماهیت دهند.
اما در عصر حاضر با پیشرفت علوم و کشف یکسری معلومات در غرب شائبه های ایجاد شد که برخی را به شک انداخت. البته شک فی نفسه چیز بدی نیست به قول شهید مطهری:«شک مقدمه یقین،پرسش،مقدمه وصول،اضطراب و آرامش است.شک معبر خوب و لازمی است هرچند منزل و توقفگاه نا مناسبی است».(عدل الهی)
مثلاً در اسلام آمده است که گوشت خوک حرام است و این در حالی است که دانشمندان کشف کرده اند که در بدن خوک کرمی به نام تریشین وجود دارد که که اگر آن را با روشهایی که ارایه می کنن، می توان از بین برد و از گوشت آن می توان استفاده کرد. بنابراین حکم اسلام لغو است و این مقدمه ای است برای نگاه تردید آمیز به آن و عدم جامعیت و حقانیتش. اما این تحقق نیافت و نمی یابد چرا که استاد مطهری در کتاب اسلام و نیازهای زمان می فرمایند:«خوک تنها حیوانی است که نسبت به جفت خود هیچ گونه تعصبی! ندارد و اگر خوک نری دیگر به ماده اش تجاوز کند هیچ واکنشی نشان نمی دهد» و در واقع خویی بی تفاوت و بی غیرت دارد و این خصیصه فقط مختص این حیوان است.
از آنجاییکه تاثیر خوردن گوشت هر چیز خلق و خوی او را نیز در مصرف کننده اش به همراه دارد مصرف گوشت خوک باعث بی غیرتی و بی تفاوتی نسبت به ناموس خواهد شد و این خصیصه را نمی توان با هیچ ابزار و علمی تغیر داد.
یا در مثالی دیگر که اسلام استفاده از طلا را برای مرد حرام نموده است به این دلیل است که طلا یک عنصر خون ساز است و خون بیشتر، موجب کندی جریان خون در رگها به قلب می شود و موجب سکته خواهد شد و به این دلیل زینت و لازم است برای خانمها چون هر دوره قاعدگی مقداری خون را از دست می دهند و این برای جبران آن است.
بنابراین اگر اسلام چیزی را حرام کرده برای همیشه حرام خواهد بود و دلیل احکامی که حرام بودن را تایید می کنن مضر بودن و به ذاته شر بودن آن است و اگر بخواهید هر حکمی را مورد بررسی و تحلیل علمی و منطقی قرار دهید مطمئن باشید با استدلال محکم و قانع کننده روبرو خواهید شد و این دلیل پویایی و منطقی و علمی بودن اسلام و جامعیت داشتن آن است.
موفق وسربلند باشید در پناه تعالیم اسلامی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های مدیر وبلاگ، آرشیو مطالب صفحه اصلی، ،
:: برچسبها: "اسلام, چرا اسلام, دین, خدا, حرام, زندگی, انسان, س, س, م, محمد دهدار, لاهیجان, اسلام, اسلام, روانشناسی, روانشناسی بالینی",